...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

یلدای من!

یلدای من!

می خواهم،

شب یلدا را در غریبی،

سحر کنم!

و بلندترین بوسه ام را، از خواب،

با چشم های منتظر؛

 خبر کنم!

 

می خواهم،

سپید ترین شعرم را،

در سیاه ترین شب!

تقدیمِ تنهایی ی بشر، کنم!!

 

می خواهم،

به خانه های مه آلودِ سالمندان،

سفر کنم!

 

می خواهم،

بر قامت دل های زغالی،

لباسی روشن تر از، خاکستر کنم!؟

 

یلدا مبارک

 

 

[ چهار شنبه 30 آذر 1391برچسب:شعر کوتاه یلدا, ] [ 17:0 ] [ باران ] [ ]